گرگ هاري شده ام
هرزه پوي و دله دو
شب درين دشت زمستان زده بي همه چيز
مي دوم ، برده ز هر باد گرو
چشمهايم چو دو كانون شرار
صف تاريكي شب را شكند
همه بي رحمي و فرمان فرار
گرگ هاري شده ام، خون مرا ظلمت زهر
كرده چون شعله چشم تو سياه
تو چه آسوده و بي باك خرامي به برم
آه ، مي ترسم ، آه
آه ، مي ترسم از آن لح عشق رنگ زندگی است...
ما را در سایت عشق رنگ زندگی است دنبال می کنید
برچسب : زانم, نویسنده : shuridegan بازدید : 187 تاريخ : يکشنبه 22 مرداد 1396 ساعت: 18:40